ستايشستايش، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

ღستايش عشق مامان و باباღ

بدون عنوان

سلام ناز بانو ماماني تصميم گرفتم عكسهاي نوزاديتم هم بزارم تو وبت چون دوست دارم وقتي بزرگ بشي ببيني و بفهمي كه چقدر برايم مهمي . ستايشي، ماماني خيلي دوست دارم وقتي هم دعوات مي‌كنم بعدش ناراحت مي‌شم منا ببخش . ستايش ميدوني چي را بيشتر از همه دوست داري ژله ، آدامس ، من بيشتر موقعه‌ها خودم برات ژله درست مي‌كنم الهي من قدات بشم همه ميگن ستايش تپلي شده و تو به همه مي‌گي لي لي يعني غولي الهي من قربونت برم  بعدش هم جلوي دهنتا مي‌گيري و به همه مي‌خندي و با انگشت نشونشون ميدي يا مي‌ري عصاي بابا استا را برمي‌داري و آواز مي‌خوني ديشبم باباجون و من برديمت پايين تاب بازي و سرسره‌باز...
24 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام عزيز دلم ديشب رفتيم خونه مامان جون ، با عمه مريم رفتيم پارك نزديك خونه‌شون اينقدر خوشحال شدي و بازي كردي اول تاب سواري ، بعد سرسره و الاكلنگ و بعد هم با وسايل ورزشي بازي كرديم خيلي خوش گذشت ستايش جان مي‌دوني به الاكلنگ چه مي‌گي النگ النگ به سرسره هم مي‌گي ترتره به چرخ و فلك هم ، ارخ الك الهي من فدات بشم كه اينقدر بانمك حرف مي‌زني وقتي مي‌گي دلم واسم مي‌ره .   اين هم عكس دخمل نازم در هنگام دوچرخه سواری  ...
23 فروردين 1391

عيد 91

سلام ستي ماماني كه خداوند روزي صد هزار مرتبه شكر و ستايش مي‌كنم به خاطر ستايشي كه به من داده .    چي کار مي‌كني عزیزم با پسر خاله ات ، آب تنی می‌کنی یا مثل ماهی آب می‌خوری  . الهي فدات بشم كه اينقدر بامزه‌اي   ...
23 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام رنگين كمون ماماني كه مثل رنگين كمون رنگهاي انرژي زا به من من و باباجون مي‌دي الهی فدات بشم عسل مامان با این چادر عربیت الان مي‌ريم عزيزم يكي عكس ازت بگيرم الهي من قربونت بشم كه اينجوري خواهش مي‌كني بريم    عزيز دلم تو فرشته‌اي هستي كه خداوند براي من فرستاده عشق دل ماماني با اين دامن خوشكلت     ...
22 فروردين 1391

درس خواندن ستایش

سلام عزيز دل ماماني كه اينقدر درس مي‌خوني     نمك طلاي ماماني خسته نباشي كه داري براي كنكورخودتا آماده مي‌كني انشاء ا...كه موفق باشي    عشق ماماني با اين كه خسته هستي بازم خنده روي لبات هست انشاءا... كه همش بخندي   عسل ماماني زياد فكرشا نكن اين هم بگذرد   الهی من قربون این حساب کردن بشم نمک مامان ...
19 فروردين 1391