سکته بابا
سلام دخملم ، سلام عشقم ، سلام تمام زندگیم
دخملم برای این حس و حالش نبود بیام وبلاگت سربزنم چون بابا استاد در ماه آبان یک دفعهای سکتهمغزی کردن و دچار بیحسی در طرف راست بدن شدن و مجبور شدیم در بیمارستان بستریشون کنیم ، واقعاً همه ناراحت بودن و از خدا و ائمه برای بابا دعا میکردن همه با چشمهای گریون سلامتی بابا را از خدا میخواستن خدا را شکر ،خدا که هیچکس را ناامید نمیکنه ما را هم ناامید نکرد و به دست و پای راست بابا به لطف خدا و ائمه اطهار و با کمک فیزیوتراپ حس به بدن بابا برگشت و تونستن با کمک واکر چند قدمی راه برن . خدایا بابت تمام نعمتهایی که به ما دادی و سلامتی پدرم تو را شکر میکنم . خدایا هیچوقت خانوادهام را تنها نذار . دوستت دارم خدای مهربونم
بابایی دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی