مشهد مقدس
سلام عزيز دل ماماني نگي چقدر ماماني بيمعرفتهها چون واقعاً كار داشتم نتونستم بيام برات بنويسم ميخوام از مشهدمون برات بگم كه زوار كوچولوي ما بار اولش بوده رفته پابوس امام رضا الهي قربونت برم. روز 23 ارديبهشت با قطار رفتيم مشهد تو قطار ستايش خانم هي حوصلهشون سر ميرفت و باباجونشا حسابي كچل كرده بود كه چي ديش دارم باباجونم هي بايد ميبردش دستشويي خدا را شكر كه ما از اين كار معاف بوديم چون حالمان حسابي هم ميخورد نگيد تو رو خدا چقدر بد اداهه . شب هم كه من و دخملم نازم روي يكي تخت خوابيديم كه اگر ميله نبود پرتاب ميشديم پايين ستي جون ما يه خورده راحت طلبن، حالا بماند تا صبح چطور خوابيديم . صبح خدا را شكر ساعت 30/7 به سلامتي وارد مشهد شديم و رفتيم سوئيتمان اول كه وارد سوئيت شديم حسابي خورد تو ذوقمان ، فرشها كثيف ، پكيج و فلاش تانك خراب ، كاغذ ديواريها كنده شده كه شوشو گفتند بريم بگيم يكي ديگه واحد بهمون بده وقتي رفتيم به سرايدار گفتيم تقصير همكاراتونه كه رعايت نميكنند تو را خدا بگين اين حرف شد تو كه اينجا مسئولي بايد نظارت كني كه هر كسي چكار ميكنه نه اينكه وقتي كليدا تحويل دادند بگين برين به امان خدا، واحدهاي ديگهشم بعدتر از واحد ما، بگذريم استراحت كرديم و غسل زيارت هم كرديم و ساعت 3 و 4 رفتيم حرم جاي همگي خالي واقعاً فضاي روحاني و معنوي است ايشاءا... قسمت همه بشه خيلي خوش گذشت فقط روز آخر الهي نصيب دشمنتون هم نشه ستايش عزيز ماماني ميخواستند به باباجون تو آوردن ساك كمك كنند باباجونشم گفت نميتوني چون واقعاً سنگين بود عشق مامانيم گريه و زاري كه ميخواد كمك كنه باباجونشم با عصبانيت ساك و برداشت رفت ، ما هم ستايشا بغل كرديم ، حالا تو اين بلوار شلوغ با ترس و لرز خودمونا رسونيدم اونطرف ستايشم گذاشتم زمين رفت طرف باباجونش كه كمك كنه باباجونم گفتند نميخواد دخملي مامانم كه خيلي پرتوقع هستند دويدند وسط خيابون يعني من كه اونطرفا نگاه كردم ماشينها دارن ميان يك جيغ بلند و من و شوشو به امام رضا متوسل شديم كه كار خدا و امام رضا بود كه ستايش همونجا وسط خيابون وايسته قربون امام رضا برم كه دخملمون را دوباره بهمون پس داد اينقدر ترسيده بوديم كه وقتي من ستايشا بغل كردم اينقدر گريه كردم كه ستايش ميگقت ماماني چته،كلاً ستايش بچهاي احساساتي و دل نازكه گفتم ماماني طوري نشده ، ولي خدا را شكر و از امام رضا ممنونم كه زوارهاش خصوصاً اين زوار كوچولوشا در پناه حق نگه داشت . حالا عسكهاي ستايشا كه تو مشهد گرفتم ميذارم .
السلام عليك يا علي بن موسي الرضا
الهي من فداي اون ژست گرفتنت بشم با اصول ماماني
راستي ستايش جان بايد روز پدرم هم فكري بكنيما 15 خرداده
روز مادر و زن هم گذشته