ستايشستايش، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

ღستايش عشق مامان و باباღ

چادگان

1391/6/27 9:36
336 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نمك ماماني ، از سه شنبه 21/6 تا جمعه رفتيم چادگان واقعاً خوش آب و هوا و جاي دنج و خوبي بود به ما خيلي خوش گذشت روز سه شنبه ساعت 9 به اتفاق خاله ستايش و عمو ( شوهر خاله ) و مهلا و زهرا و طاها حركت كرديم تو راه صبحانه را خورديم و دوباره حركت كرديم و در يك پارك ناهار را هم كه خاله‌جون رحمت كشيده بودند خورديم و دوباره حركت كرديم و ساعت 30/5 رسيديم چادگان يك سوئيت تحويلمان دادند و اسبابها را جا به جا كرديم و بعد استراحت كه بماند دخملي مامان اصلاً نيومدند تو ماشين همش ماشين خاله‌جونش بود و بعد هم كه رسيديم پيش اونها خوابيد خيلي به اونها وابسته است انشاءا... هر چي دلشون مي‌خواد خدا بهشون بده چون واقعاً‌ از دل و جون از ستايش مواظبت مي‌كنند و صبح رفتيم درياچه كه خيلي خوش گذشت و قايق سواري ستايش كه خيلي ذوق كرد و چون خيلي خسته بوديم رستوران نزديك درياچه ناهار را خورديم دوباره بايد پياده‌روي را شروع مي‌كرديم تا رسيديم سوئيتو همه غش و عصرش هم رفتيم پايين واليبال ، بدمينتون و وسط بازي و قاشق بازي كه خيلي خوش گذشت جاي همگي خالي . و فرداش هم رفتيم تو پارك كه نزديك سوئيت بود و ماكاروني خيلي خوشمزه‌اي كه من و شهناز درست كرده‌ بوديم ( بماند كه خمير شده بود )‌ ولي همه خوردند بعد رفتيم نماز جماعت و رفتيم فروشگاه كه براي شام كه آقايان آشپزي را بعهده گرفته بودند ( چون ادعا مي‌كردند كه بهتر خانمها آشپزي مي‌كنند) الحق خوشمزه بود و ما نرديك تركيدن خورديم و بعد رفتيم پايين توپ بازي و وسط بازي ، صبح هم كه حركت كرديم اول رفتيم سد زاينده‌رود و بعد رفتيم پل زمان خان و از اونجا رفتيم اصفهان كه جايتون خالي برياني اصفهان را خورديم كه خيلي خوشمزه بود و بعدش هم حركت به سوي يزد . انشاءا... قسمتمون سال ديگه!

ستايش

الهي فدات بشم كه ژست كاراته‌بازها را مي‌گيري عزيز دل ماماني

ستايش

ستايش

 

ستايش

ستايش

 

ستايش

ستايش

 ستي

 ستي

 ستي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

fata
1 مهر 91 21:19
سلام ستایش جان خیلی مهلا تو عکس چاق شده عکس های تو هم دیدم خیلی زیبا شدی بای دوست دارم


از اين كه زحمت كشيدي عزيزم به وبلاگ ستايش سر زدي ازت ممنونم .